کد مطلب:31515
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
لطفاً كه در آن از مكر و حيله الهي سخن به ميان آمده تشريح كنيد و بفرماييد صفت مكّار و محيل براي خداوند به چه معناست؟
براي پاسخ به اين پرسش لازم است قبلاً معناي مكر از ديدگاه عرف مردم و لغت بيان شود. در عرف و نزد ما فارسي زبانان، مكر و حيله، به نقشههاي شيطاني و زيان بخش گفته ميشود. مكّار به كسي ميگويند كه بتواند ديگري را فريب دهد، و براي رسيدن به هدف از هر راه چه حق و چه باطل وارد شود، امّا مكر از ديدگاه لغت عرب، به معناي چاره انديشي و تدبير است، اعم از آن كه در كار بد باشد يا خوب. در قاموس قرآن آمده است: مكر آن است كه شخص را به حيلهاي از مقصودش منصرف كني، و آن دو نوع است پسنديده، و ناپسند، پسنديده آن است كه از آن كار خوبي مراد باشد، و ناپسند به عكس آن است.( قاموس قرآن، سيد علياكبر قرشي، ج 3، ص 265، نشر دارالكتب الاسلامية. ) نيز در مفردات آمده است: المكر صَرف الغير عمّا يقصُدهُ; مكر آن است كه كسي را از منظورش باز دارند.( مفردات راغب، ص 371 . )
از قرآن مجيد نيز استفاده ميشود كه مكر دو نوع است: پسنديده، و ناپسند: ...ولا يَحيقُ المَكرُ السَّيِّئُ اِلاّبِاَهلِهِ; (فاطر،43) و حيلهگريهاي سوء، تنها دامان صاحبانش را ميگيرد. از اين تعبير به خوبي استفاده ميشود كه نوع ديگري از مكر، پسنديده و خوب است. مكري كه در قرآن به خدا نسبت داده شده، مكر پسنديده و زيبنده است كه در اينجا به چند نمونه از آن اشاره ميشود: ومَكَروا ومَكَرَ اللّهُ واللّهُ خَيرُ المـَكِرين;(آل عمران،54) ]يهود و دشمنان مسيح براي نابودي او و آيينش[ مكر و چارهجويي كردند و خداوند بهترين چاره جويان است. دشمنان مسيح با طرحهاي شيطاني خود ميخواستند جلوي دعوت الهي را بگيرند، امّا خداوند براي حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيين وي تدبير كرد و نقشة آنها نقش بر آب شد.
همچنين در سورة انفال ميخوانيم: واِذ يَمكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَروا لِيُثبِتوكَ اَو يَقتُلوكَ اَو يُخرِجوكَ ويَمكُرونَ ويَمكُرُ اللّهُ واللّهُ خَيرُ المـَكِرين;(انفال،30) و به خاطر بياور هنگامي را كه كافران نقشه ميكشيدند، كه تو را به زندان بيفكنند، يا به قتل برسانند، و يا از مكه خارج سازند، آنها چارهاي انديشيدند، و خداوند نيز تدبير و چارهانديشي ميكرد، و خدا بهترين چاره جويان است. در اين موارد، مراد از مكر خدا تدبيري است كه سبب حفظ جان پيامبر9 و آيين وي شده است. خداوند آن حضرت را از نقشه مشركان آگاه كرد، رسول خدا در آن شب، عليرا به جاي خود در بستر خوابانيد و آن حضرت پس از سه روز كه در غار ثور مخفي بود، به مدينه هجرت كرد.
در بعضي از موارد، مراد از مكر خدا، نابودي كفّار است، در سوره نمل چنين آمده است: ومَكَروا مَكرًا ومَكَرنا مَكرًا وهُم لا يَشعُرون # فَانظُر كَيفَ كانَ عـَقِبَةُ مَكرِهِم اَنّا دَمَّرنـَهُم وقَومَهُم اَجمَعين;(نمل،50 و 51) و دست به نيرنگ زدند و ]ما نيز[ دست به نيرنگ زديم، در حالي كه آنها خبر نداشتند، بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان را همگي نابود كرديم. اين آيه دربارة قوم صالح است كه تصميم گرفتند در نزديك عبادتگاه صالح كمين كنند و او را به قتل برسانند، و پس از شهادتش، به خانه او حملهور شده، زن و بچه او را نيز بكشند، لكن خداوند توطئه آنها را خنثي كرد; هنگامي كه در گوشهاي كمين كرده بودند، كوه ريزش كرد و صخرة عظيمي از بالاي كوه سرازير شد و آنها را نابود كرد.( تفسيرنمونه، آيةالله مكارم شيرازي، ج، ص 497، نشر دارالكتب الاسلاميه. ) تدابيري هست كه نابودي كفّار، نتيجه طبيعي عمل آنها ميباشد و تدبير خدا همين است كه مجرم، مجازات عمل خود را ببيند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.